نوشته های این رهام مرده...
نمیدونم.
تا حالا 100000 بار خواستم رگه خودمو بزنم.
تیغ و تو دستم گرفتم...ولی نتونستم خراشش بدم رویه رگم...
خاک بر سره منه بی عرضه....
خیلی بدبخت و بی عرضه ام...
می تونم برم خودمو از بالایه پشته بوم بندازم پائین.
یا خودمو با گار خفه کنم.
با گاز راحت تره....
راحت میمیرم.........
نمیتونم رگمو بزنم...
خاک تو سرم...
کاشکی.
کاشکی میتونستم این تیغ لعنتی و میکشیدم رو این دستم....
اگه میتونستم دیگه الان داحت بودم و رفته بودم اون دنیا پیشه بابام....
اینجوری دیگه تنها نبودم...
اونجا بالاخره بکی و دارم که پیشم باشه...
آااااااخه چرا انقد من بی عرضه ام...
چرا نمیتونم خودمو بکشم..
خوش به حالتون.
اگه یکی و دارید...
اگه یکی عاشقتونه.یکی دوستون داده.یکی که دائم به هم اس ام اس میدید.
با هم تلفنی می حرفید..
قبله خوابتون زیره پتو با خم یواشکی صحبت می کنید.
صبح با صدایه زنگه اون از خواب بیدار میشد و اون زنگ میزنه بیدارتون میکنه که یدفع خواب نمونید....
کاشکی من جایه شما بودم..
به خدا دلم یه اس ام اس می خواد.
ارزومه گوشیم یه بار زنگ بخوره...
می ببنم یکی داره اس ام اس میده جونم در میاد
یا یکی و میبینم که داره با گوشی حرف میزنه و می خنده
...
انگاری من دارم جون میدم...
خوش به حالتون
به خدا دیگه.
دارم میمیرم..حالم خیلی بده...
دلرم مثه شمع اب میشم.حالم بهم میخوره هی.تا یه نفرو میبینم که با یکی دوسته.یکی و دوست داره...
انگاری منو دارن میکشن..
بابا من حسودم...نمیتونم ببینم که دو تا تو خیابون دستشون تو رسته هم دارن راه میرن...
به خدا منم دلم میخواد دستم و بذارم تو دسته یه دختر تو خیابون راه برم.دلم می خواد با یه دخنر بستنی بخورم..اون بستنیشو بده من بخورم.من بستنیمو بدم اون بخوره.بد من سرمو برگردونم اونور و وقتی حواسم نیس.تا برگردم بستنیشو بمالخ تو صورتم...بعد به من بخنده.بگه ههههههه..آقایه مارو ببین..شدی مثله بچه کوچولو ها...هههه.بعد گوشیشو دراره.....عسک سلفی بگیره از جفتمون.بعد عکسشو بزاره اینستاگرام.بنویسه منو عشقم همین الان رفتیم بیرون......عشقم عاشقتم..بعد بریم تو یه پارک بشینیم سرشو بزاره رو شونم.دستمو بگیره....
بگه تا همیشه میشم بمون رهام.
ای خدا آرزویه این چیزارو به دله من گذاشتی.
عیبی نداره من همش با ارزویه این چیزا سر میکنم و بقیه رو میبینم که از این کارا میکنن و حسرتشو میخورم و اشک میریزم.
حق دارید...
مسخره کنید منه بدبختو.......
من حقمه....
منه بدبخته بیچاره حقمه.....
من خودم خودمو کتک میزنم...
به خودم فحش میدم...
سرمو میزنم به دیوار.
خودزنی میکنم....
شما هم هر چی میخواید بگید منه بدبخته و بیچاره و تنها و افسرده و دپرس و گوشه گیرو خجالتی منزوی و بی کس،حقمه هر چی بم بگید........
ای خدا هر کاری میخوای با من بکن.....
من که بندت نیستم...
تو لذت میبری از اذیت کردنه من دیگه...
یه بندت و دوست داری و بهش حال میدی.
و عشق و حال میکنه و زندگی میکنه...
یکی هم عینه منه بدبخت....
هی هر روز تنها ترش کن....
عیبی نداره.
هر چی میخواید به من بگید...
لعنتی.
چرا اینجوری شدمم.....یکی تو رو خدا یه چیزی بگه...من چرا اینجوری شدم....چرا دارم میلرزم..چرا از طهر عرق سرد میاد ازم.دستامم خیلی میلرزه....نکنه جدی جدی دارم میمیرم.....
ای خدا..
تورو خدا یکی یه چیزی بگه...من واقعا دارم میمیرم؟
اصلا
حسه خوبی نیس که بدونی و بفهمی که هیچ کس و هیچ جا نداری که نگرانت باشه..که دل شورتو داشته باشه..
که به خودت بگی..
خوب منم کسی و دارممممم
تو وقتی پیشه خودت میگی من وقتی بودو و نبودم برایه هیچ کسی مهم نیس...
و اصلا انگار نه انگار که وجود دارم..........
اینجاست که درد داره..
اینجاست که بغضت میگیره...
اینجاست که دلت میشکنهه..
آره دلت میشکنه..
نمی دونم...
؟
البته می دونم هاااااا...
مشکل خودمم..تنها جیزی که مطمنم همینه
من مشکل دارم
تفکرم.فکرم فرق میکنه با چیزی که الان هست...
من عاشقی برام مهمه
من دوست داشتن برام مهمه....
الان چیزی دیگه مطرحه...
می دونی عاشقی برایه من خیلی مهمه....
نمیدونم.
میخوان منو ضایع کنن.
میخوان من خوش نباشم.
میخوان من اشک بریزم..
میخوان حاله من بد باشه....
هی منو ناراحت میکنن.....
نمیدونن که من تنهامو هیچ کس و ندارم...و هیچ پشتییانی ندارم و هیچ کس نگرانم نیست و دلشورمو نداره
.....
ولی نمیدونم چرا میخوان منو ناراحت کنن..؟
به خانه رسیدم.
حالا وقته چیه..........؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه گفتی....؟؟؟
اوووومممممم...؟؟؟؟
معلومه دیگه وقته شام.........؟؟؟؟
واسه امشب چی.بخوربم....؟؟؟
من هوسه کتلت کردم.....
میخوام درست کنم کنلت..
ولی خسته ام....کتلت دردسر داره...
هی باید سره پا واسی تا درست شه....
ولی درست میکنم خیلی هوس کردم....
.....
به کتلت درست کنم در حد 20.......
فیلم تموم شد.
از سالن اومدم بیرون تو خیابونم..
دارم میرم...
فیلمه ش مذخرف بود...
ولی خنده دار بود....
خوش گذشت...
فقط یه مشکلی که داشتم این بود....
البته مشکل نبود هاااااا...یه چیز عادی بود.
اینکه صندلیه بغلیم
یه دختر پسر بودن...
دستشون و گذاشته بودن تو دسته هم....
دختره سرشو گذاشته بود رو شونه پسره....
عاشقونه داشتن فیلم و میدیدن..و از ته دل میخندیدن...
و لذت میبردن از کناره هم بودن.و اصلا نمیدونستن که زمان چجوری داره میگذره.....
بعد هیچی دیگه...فیلم تموم شد و از سینما اومدم بیرون....
خوب بود خوش گذشت...
روز خوبی شد برام.
بسه
التماست میکنم بسه....
من دیگه تموم شدم.....خیالت راحت دیگه راحت باش...
من میرم امشب...
خوش به حالت من رفتم...
امیدوارم همیشه پیشه هم باشید...
امیدوارم همیشه عاشقش باشی و عاشقت باشه...
من براتون ارزویه خوشبختی میکنم و از خدا میخوام که یه کاری کنه...
همیشه سرتو بزاری رو شونش و با داشتنش به همه فخر بفروشی و همه رو بسوزونی...
عینه همیشه که منو سوزوندی با داشتنش......
خوش به حالتون..
یه إره آب
بازم خون میارم بالا...
این مردن نیس.؟
اینم مردنه دیگه..
مردن این نیس که فقظ بزارنت تنو قبر
مردن اینه که زنده باشی و هیچکی و نداشته باشید که لحظه مردنت برات یه اشک بریزه.....
این درد داره..
ولی من که امشب بمیرم...
منیر خانمو دارم برام اشک بریزه.
فقظ ارزدم این بود یکی و داشته بغاشمک که یه ذره ذدوستم داشته باشه...
و قبله مردنم با یکی یه ذره تلفنی حرف بزنم ...
این ارزو مونده به دلم....
امیدوارم خدا لااقل این ارزومو براورده کنه.
کاش داشتم..
به خدا که عرصه بهم تنگه.....می دونی یعنی چی عرصه بهم تنگه...
یعنی از زمین و زمان حالت بهم میخوره....
یعنی حوصله هیچ کس و هیچ چیو نداری.یعنی حتی دلت نمیخواد نفس بکشی..یعنی انقد حالت بده..فقط میخوای بری....
من میرم...